𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐑𝐮𝐛𝐲'𝐬 𝐑𝐨𝐨𝐦

𝘐'𝘭𝘭 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘵𝘳𝘺 𝘵𝘰 𝘤𝘳𝘺 𝘮𝘺𝘴𝘦𝘭𝘧 𝘵𝘰 𝘴𝘭𝘦𝘦𝘱

1121

 

از اینکه مرکز توجه باشم و نگاهای زیادی روم باشن و آدمهای زیادی درباره ام بدونن متنفر بودم.

 

Fiction: 1121 (Eleven Twenty One)

 

+ چرا انقد دیالوگای فیکشن ها کراشه:>؟

++ یعنی...اوکی همه چی این فیک اوکیه فقط یه چیزی که ازش درک نمیکنم، کاراکتراشه!! اسکیزا رو با ایتزی ها و ایتیزا و کریویتی ها و دریم کچر ها و اسپا ها و مانستا ایکس ها رو باهم قاطی کردن...خدایا...

۱۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

دوتا عضو جدید به انسیتی قراره اضافه شهههه⁦ಥ‿ಥ⁩

 

"هیونجین و لینو عضو 24 و 25م گروه انسیتی″

"It's the new NCT members"

 

XDDDDD

۱۲ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

سم کیپاپی._. این داستان: استی های ایرانی VS استی های خارجی

 

اینطوری که انگار 4 روز دیگه استری کیدز توی دبی کنسرت دارن

و الان استی ها به دو دسته ایرانی خارجی تقسیم شدن.

 

دسته اول،

استی های خارجی: *بلیت هواپیما دبی خریدن و 4 روز دیگه میرن کنسرت و اجراهای زیبای اسکیز رو میبینن*

 

دسته دوم،

استی های ایرانی (مثل یه بدبخت عین من): *4 روز دیگه باید پاشن برن مدرسه امتحان زبان انگلیسی رو بدن درحالی که یه کتاب مونده تا تموم بشه*

 

و الان همه ما، جزو دسته دوم هستیم:″) ... البته امتحانای شما شاید یه چیز دیگه باشه اما...این خیلی بده که یه عده خرشانس برن اجرای استار لاستو وینتر فالزو گان اوی و 24 تو 25 و چییز و دومینو و سوریکون و کریسمس ایول و ... رو لااااایو با کیفیت 9000000 ببینن و لذت ببرن، بعد من برم امتحان، درسی رو بدم که بلدم...هعی خدا...

۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

PURE LOOOOOOOOVE

همون گونه که خبر دارید (یا ندارید) هیونجین جان روی لایو تشریف داشتن.

بعد! توی لایوشون داشتن نقاشی میکشیدن! (hyunpics#2)

بعد! اول شروع کرد که یه مینهو بکشه؛ اما اصن شکل مینهو نشد!

بعد! تصیمیم گرفت فلیکسو بکشه و گاااد انگار عکسو پرینت کردی!

بعد! هیون اول از کک و مکای جذاب فلیکس شروع کرد چون فکر میکنه که فریکل هاش نقطه ی جذابش!

بعد! ... هیونجین خیلی عاشقه بخدا:")

و من واقعااااا مینویسم یه چیزی ازش! 

و همین جهت خالی کردن خودم بود ._.

من برم تفکر بخونم...

 

+ باز باشه؟ بسته باشه؟

۵ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

همینقدر زیبا و حق...

 

هیونجین: شاید فقط هنوز اون چیزی که واقعا دلت بخواد رو پیدا نکردی...ما که هنوز سنی نداریم؛ تازه اول راهیم...میدونی مشکل بعضیا اینهکه فکر میکنن آدم باید حتما یه چیزی باشه!... انگار وقتی به یه سن مشخصی رسیدی باید واضحا بفهمی که دقیقا میخوای چه غلطی با زندگیت کنی و بعد هم ملزمی که همون غلط رو تا آخر عمرت ادامه بدی...اما...اما من نمیخوام اینطوری باشم!...میدونی به نظرم اونجوری دیگه دنیا هیچ چیز خاصی نداره!... مگه قشنگی این جهان به گستردگی و گوناگونیش نیست؟... چند وقت پیش یه مستند دیدم از یه جایی به اسم مراکش... نمیدونم توی نقشه جهان دقیقا کجا میشه ولی مستندش درباره غذاهای اونجا بود... با خودم گفتم: من میخوام یه روزی اون غذاها رو بچشم!... بعد تصمیم گرفتم که یه روزی حتما به مراکش سفر کنم... بعد یادم افتاد که باید برای این کار پول دربیارم یا شاید هم فقط باید یه خلبان بشم که تا اونجا پرواز میکنه... حتی به راهنمای تور هم فکر کردم... شنیدم جدیدا کار و بارشون داره خوب میگیره... میگیری چی میگم؟ از یههمچین چیزای کوچیکی هم میشه یه همچین تصمیمای بزرگی گرفت... حاال بذار همه بگن کوته اندیشی و فقط تا جلوی دماغت رو میبینی... اما مهم اینه که من یکی میدونم اگر یه روزی به مراکش برسم و اون غذاهایی که توی اون مستنده دیدم رو بخورم، واقعا خوشحال میشم، حس موفقیت میکنم و از لحظهم لذت میبرم!

 

Sparkle Pt.1 

Couple: Hyunlix

 

یه دیالوگ طولانی، اما قشنگ و حق...

نویسنده ش خیلی ذهنش قدرت تخیل بالایی داره فکر کنم، چون توصیفاش خیلی خفن و خوبه:″)

 

+ امروز 2 تا استی تو مدرسم پیدا کردممژمسحسسحینسحینی

++ تازه یکیشون موآ هم هست ...اما بایس نداره...

+++ حقیقتا فکرشو نمیکردم که مبینا کیپاپر باشه... ولی پشمام هستش!!

۳ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

و یک اینترکشن کراش و عر درآور دیگه از بومگیو و جونگین:″)

اگر همینطوری پیش برن،پسفردا یه آهنگ کلب همدیگه ازشون میگیریم بخدا!!

 

به عکس های زیر با دقت نگاه کنید:

 

 

کی ستاره تو چشمای جونگین گذاشته:″)؟

 

 

و بومگیویی که همیشه یه ژست میگیره و تغییرش نمیده (دست پرورده یونگیه بخدا!)

و جونگین چرا اونطوری لباشو غنچه کرده:″)؟ میخوام برم بخورمش...

 

 

آیم روبی آیم اوکی⁦ಥ‿ಥ⁩

 

 

شما شاهد دو دوست هستید که مخشان را از دست داده اند-

 

و بومگیو اینارو توی توییتر (فکر کنم) آپ کرده و توییت زده ″ با I.N😎" 

و بنظرتون قلب منی که کراشای ابدیش جونگینو بومگیو ان، هنوز میتپه؟؟؟ نهههههههههه!!!!!!!!!!! 

یعنی وقتی رفتم تلگرام و توی چنل استیز دایری دیدم این عکسارو، یه طوری از تخت پریدم پایین که تخت تکون خورد! (تخت مامان بابامه برینم توش مهم نی😐😂)

مسپسمسنسحسمسخسنس عععععععههههههه😭😭😭😭😭

من یه سناریو تو مخم دارم، میخوام بومگیو رو هم بعنوان دوست بیارمش و اون قضیه ی سال نو 2020 رو بنویسم:″) من رفتم بای~ (کجا کجا؟ بشین پای زبانت، از آموزشگاه برگرد و عربی بخون، بعد!) 

بیاید فنگرلییی:″))))))))

۸ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

"Challenge Of The Day"

 

𓍯𝘤𝘩𝘢𝘭𝘭𝘢𝘯𝘨𝘦 𝘰𝘧 𝘵𝘩𝘦 day𓏲

𝘘𝘶𝘦𝘴𝘵𝘪𝘰𝘯𝘴:

 

۱) من اگر فصل بودم...

قطعا میشدم زمستون!! نمیدونم چرا ولی حس میکنم زمستون خیلی بهم میاد...

۲) من اگر کتاب بودم...

اگر کتاب بودم...مانگا هم کتابه دیگه!!! اگر کتاب بودم میشدم بلک کلاور

۳) من اگر موسیقی بودم...

I Am You - Stray Kids

۴) من اگر ژانر بودم...

بالاد میشدم

۵) من اگر ناهنجاری بودم...

نمیدونم والا...

۶) من اگر ابرقهرمان بودم...

دلم میخواست...ثور میبودم:″) (آی لاو اونجرز)

۷) من اگر شخصیت منفی معروفی بودم...

بدون شک لایت میبودم. (شخصیت انیمه دث نوت)

۸) من اگر بو بودم...

خدایی؟؟ ... اگر بو بودم، بوی نعنا میدادم.

۹) من اگر طعم بودم...

تلخ و تند میبودم!

 

توی تلگرام پیداش کردم، دیدم باحاله گفتم اینجا بگذرامش!

خواستید میتونید شرکت نمایید اما منبع فراموش نشود پلیز *-*

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

Another exam and another daily writing (?)

 

(اوکی ولی این عکس خیلی کراشه:″>)

نمیدونم میشه از دیلی رایتینگ بعنوان روزنوشت استفاده کرد، اما بهرحال اینطوری مینویسمش.

بگذریم...

خب! امروز امتحان علوم داشتم و از دست گلی که له آل دادم خدایی خوشحالم چون مطمئنم خوب دادم امتحانمو، سه شنبه عربی دارم و فااااک رسما اونو ریدم.

دیشب ساعت 2 و نیم خوابیدم، بعد ساعت پنج و نیم پاشدم. همه جا تاریک بود نمیتونستم ساعتو ببینم. گوشی مامانم روی میز کنار دستم بود، برداشتمش دیدم ساعت پنجو نیمه هنوز 1 ساعت وقت هست. دوباره گرفتم خوابیدم. بعد ساعت شیشو نیم پاشدم دیدم مامانم هنوز خوابه ._. دیگه هیچی ما پاشدیم و من باز یه مرور کردم و صبحونه و اینا.(در اصل صبحونه نخوردم، یه لقمه کردم تو حلقومم و همین) بعد داشتم دکمه های مانتو مدرسمو میبستم در همون حال داشتم sunshine اسکیزو میخوندم و نمیدونید که اول صبحی چه کیفی میده سانشاین اسکیز گوش بدی و بخونی...وای خدایا آرامش محضه... حالا!! ما حاضر شدیم رفتیم بیرون سمت مدرسه‌ حالا توی گوش من داره یه سری صداهای نکره ای پلی میشه و خدایااااا...یکی بیاد این صداهای مزاحم رو از گوش من بیرون کنههههه!!! خدایی چجوری اینا ترینی بودن ؟؟ 

بگذریم، رفتم تو مدرسه بعد یهو نازنین اومد گفت: گوشی آوردی؟″ منم گفتم نه بابا. گفتش میخوان بگردنمون ناخناتو بپا!″ اینو گفت، من یهو جیغ زدم همه پنیک کردن!! بعد فهمیدم که نازنین آرمیه و بایسش تهیونگه و روز تولد خواهرم بدنیا اومده یعنی یه روز قبل از تولد کوک! بعد مبینا هم اونم آرمیه و بایسامون یکیه و داشت وسط حیاط منو میزد!! دیگه با کل سلام صلوات رفتیم سر کلاس، مراقب اومد و حضور غیاب کرد و برگه هارو داد. منم سریع امتحانو دادم چون خدایی آسون بود. یه ربع عین بز همونجا نشستم و بعد مراقبه گفت میتونید برگه هارو بدید. منم دادمو رفتم بیرون. بعد بابای رومینا دستش درد نکنه مارو رسوند خونمون و ...همییین!!

خلاصه که، امروز هم باز جری بود و خوش گذشت و دوتا آرمی پیدا کردم معلومه خوشحالممم!! امروزم اوکی بود، حالا باید برم صبحونه بخورم و انشاللللله اگر خدا بخواد، بخوابممم چون سرم داره منفجر میشه حقیقتا!!

 

+ یه چیزی، یه خوابی دیدم اما یادم نمیاد جزئیاتشو. تصاویری که یادمه همش تاره ولی حس میکنم خواب خیلی مهمیه...

 

۲ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

وضعیت من همین الان:

فردا امتحان علوم دارم سو نشستم جزوه هایی که امروز سر کلاس فوق العاده معلم گفتو نوشتم و اون قسمتای مهم توی کتابو هایلایت کردم تا بخونم و سوالات متن درسو دان کردم همراه با یه جزوه دیگه که خانم فرامرزی توی گروه فرستاد و حالا بعد از نوشتن جزوهای سر کلاس و هایلایت کردن قسمتای مهم، گفتم یه آن ترک داشته باشم. حالا ببینید توی این یه ربع یا نیم ساعته، چیکار کردم و چی خوندم و چی دیدم: 

1. میوه هایی که یک ساعت همینطوری مونده بود رو خوردم

2. شاد رو چک کردم

3. رفتم تلگرام تا ببینم نیکیتا یا انیگما آپدیت شده

4. فهمیدم نویسنده نیکیتا سه شنبه آپ میکنه فیکو

5. در انتظار پارت 5 انیگما پیر شدم و میشم

6. دیدم که کِیس گوشی چانگبین عکس خودشو وویونگو یونجونه:″)

7. تیزر از یه فیک جدید میاد و ذوق زده شدم چون کاپلش هیونلیکسه

8. دیدم دیگه خبر خاصی نیست

9. اومدم بیان

10. پست نوشتم/مینویسم و میزارم/گذاشتم

 

حالا هم برم بقیه علوممو بخونم. آن ترکم تموم شد.

 

+ از علوم و شیمی و فیزیک و زمین شناسی متنفرم

++ خدایا منو گاو کن، یه سری استی خرشانس 10 و 11 فوریه میرن فنساین حضوری بعد من باید قیافه نحس معلمای مدرسمو تحمل کنم... این انصافه؟

+++ اوکی ولی من خیلی برام تمپست و دبیوی هانبین ذوق دارممم ⁦ಥ‿ಥ⁩

++++ وادادا وادادا~~ گاااد من کراش زدم روی این آهنگ، من رفتم کپلین بشم بای~

+++++ برای فردا آرزوی موفقیت کنید برام:″)

++++++ سه شنبه عربی دارم و هیچی بلد نیستمم

(گمشو برو سر درسات دیک هددددددددد)

۸ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

پشم...هایم ″-″

من نرفتم تلگرام و تازه از خواب پاشدم و یه راست اومدم بیان تا یه چیزیو بگم، بعد برم تلگرام

خواب دیدم که اسکیز یه چیزی توی گلدن دیسک اواردز امروز برده و خیلی هم گوگولی مگولی بوده

و در ادامش دیدم که کریسمس ایول و وینتر فالز رو اجرا میکنن و خیلی هم اجرای باحالی داشت!

یا درست درمیاد خوابم، یا نه...

اگر درست دراومد باز این پستو آپ میکنم. ✔️

اگر هم درست نیومد، ... بازم آپش میکنم.❌


 

بلههههه بونسانگ آلبوم سالو بردن و من دقیقاااا همین حدسو میزدممممم و ... بزارید برم محو شم خواهش میکنمممممممTT

من چرا انقد از خودم میترسمم @-@؟

 

تازه یه مومنت کیمسحسپسمسم هیونلیکسی هم داشتیییم:″)

 

؛🥟⬅️🐥

 

آه البته که کلی حرف دارم که به یونگبوک بگم. اول از همه فکر میکنم یونگبوکِ ما نقش فرشته‌ی گروهمون رو داره. اون انقدر مهربونه که یه وقتایی با خودم فکر میکنم که از وقتی به دنیا اومدم تا حالا کسی به این مهربونی دیدم؟ اون یه دوست خوبه که میخوام ازش به خاطر اینکه کنارمه تشکر کنم. میتونم ببینم که چقدر برای اینکه بهتر و بهتر بشی تلاش میکنی. اگه همینطوری ادامه بدی بزودی یه نابغه میشی! یونگبوک تو همیشه بهترینت رو انجام میدی! تو بینظیری! متوجهی؟ تو بینظیری!

 

اصلاح میکنم هیونجین شی.

اون یه دوست خوبه نه ... اون یه دوست پسر خوبه

خدایااااااا چجوری آخهههه؟؟؟

مینهو دوباره توی ردکارپت نبود، چون تو موزیک کور بود:″)

و جونگوون و بنگچان و سوبین ام سی بودن...گااااااادTTTTT

 

+ حرفی سخنی هست بگید، تا سه شنبه محوم.

۳ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
دنیایی برای آرامش یه دختر که زندگیش رو توی خنده های 9 پسر کره ای به اسم "استری کیدز" میبینه؛
دنیایی برای راحت بودن یه دختر که انیمه به جای اکسیژن استشمام میکنه؛
دنیایی برای خوشحال بودن یه دختر که فیکشن خوندن و نوشتن مثل خون توی رگ هاشه؛
دنیایی برای یه دختر که بتونه خودش باشه و خودش بمونه؛
دنیایی برای یه دختر که خودش رو درون استری کیدز میبینه؛
دنیایی برای یه دختر که تلپاتی خاصی با اون 9 تا پسر داره؛
یه دنیای آبی رنگ که صدای موج های دریا ازش شنیده میشه؛
صدای موسیقی های راک N.Flying، The Rose، Onewe ، LUCY و Xdinary Heroes و Day6 ملودی آرامش بخش این دختره؛
آرامشی که منبعش صدای دریا و پسر های توی این دنیای آبی عه؛
فردای من آبی رنگه:)💙

ʙɪʀᴛʜ ᴅᴀᴛᴇ: ᴀᴜɢᴜꜱᴛ 8ᴛʜ 2021
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان