دوستی شیرینیه. هروقت باهات حرف میزدم مزه ی شکلات رو توی دهنم حس میکردم. هروقت شکلات میدیدم، یادت میوفتادم.
عین شکلات شیرین بودی. رنگ سبز و مشکی و قرمز همیشه منو یادت میندازه. I'll go first ایپکس منو یادت میندازه.
وقت نشد بهت بگم، ولی دوستی باهات جزو یکی از بهترین اتفاقات و تصمیمات زندگیم بود.
تو برام خیلی خاصی شکلات :) به قدری خاصی که هیچ کلمه ای رو برای توصیفش پیدا نمیکنم...
حرف زیادی برای گفتن ندارم... فقط، امیدوارم حالت خوب باشه.. هرجا که هستی بخندی خوشحال باشی
بابت آهنگی که فرستادی هم ازت تشکر میکنم :)
+ i'll wait for you.. no matter how long it takes...
++ :)))))))))))))))
27 نوامبر؛ آخرین پستم بود که کامنتاش باز بود و باهاتون حرف زدم. و الان تقریبا 19 روز از اون پست میگذره
حرفی خاصی برای زدن ندارم. فقط جهت احوال پرسی ">
خوبین ؟؟؟
دوباره شب شد و من دلتنگتم
از دلتنگیت مریض شدم....
بخاطر دوری ازت حالم بده
ببین ندیدنت چقدر روم تاثیر گذاشته
که حالم از هر شب و روز دیگه بدتره
قلبم درد میکنه....
دستام رو از سرما حس نمیکنم...
میتونی دستام رو محکم بگیری و گرمشون کنی؟؟
سردمه... میشه بغلم کنی؟؟
قلبم یخ زده...
میشه با حرفات یخ دور قلبم رو آب کنی و دوباره بهم زندگی بدی؟؟
ولی من امشب، بیشتر از هر شب دیگه ای دلتنگتم :))))
من مانند یک پسته هستم
یک پسته ی در بسته
و درونم هیچ چیز خوشمزه ای وجود ندارد
که مردم بخواهند بخاطرش، مرا باز کنند
اگر تو نباشی، من یک پوست پسته ای بیش نیستم
و فقط با وجود تو، اعتماد به نفس خواهم داشت
و به خاطر توست که می توانم هر کاری بکنم
اگر مغز پسته داخل پوستش نباشد،
آن پوست درهایش را میبندد که مردم پوچی ایش رو نبینند
و اگر من تو را در زندگی ام نداشته باشم،
حتی جرات بیرون آمدن از اتاقم را هم نداره ام
چون من بدون تو هیچ هستم؛
I Won't Die For Love, But Ever Since I Met You You Could Have My Heart And I Would Break It For You
1121 - Halsey
خونه ی مامانم بزرگم بودیم و بابام داشت همینجوری کانالا رو بالا پایین میکرد که روی شبکه korea persiana وایستاد
و اون شبکه داشت ام وی rock with you سونتین رو پلی میکرد و من: سنتثناسنثاقتنثاربارتیثث
بابام: بی تی اسن؟
مائده: نه
بابام: ولی بی تی اسن!!
مائده: پدر من، ما میشناسیمشون. اونا نیستن
بابام: عه؟؟ اسم گروهشون چیه پس؟
من: سونتین
بابام: شماها که بقیه گروها رو باهام آشنا نکردین
من و مائده:
و بعد همینجوری گذشت و آخر ام وی بود و من داشتم سر سونگچول کف و خون قاطی میکردم که یهو...
بابام: ولی اینا خداوکیلی واقعا خیلی از بی تی اس خوشگل تر و بهترن!!
و من و مائده: ححححححححققققققققققققق
و همین... :>>>
+ بعدش هم ام وی سوریکون پلی شد و اصلا TT
++ فاک به ریاضی :>
+++ ببندم؟؟ باز بزارم...؟؟