𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐑𝐮𝐛𝐲'𝐬 𝐑𝐨𝐨𝐦

𝘐'𝘭𝘭 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘵𝘳𝘺 𝘵𝘰 𝘤𝘳𝘺 𝘮𝘺𝘴𝘦𝘭𝘧 𝘵𝘰 𝘴𝘭𝘦𝘦𝘱

ブルーワールドへようこそ

​​​​​

Deep end

Lee Felix (Stray Kids)

Made By Farhan

 

یه زمانی این دنیا، پر از سیاهی بود. در و دیوارش از رنگ مشکی بود و آهنگای غمگین توش پلی میشد و دلیل وجود داشتن، نداشت........ اما یه نوری وارد این دنیا شد؛ 9 تا پسر وارد دنیای سیاه و غم گرفته ی من شدن. کم کم سیاهی هارو با رنگ آبی عوض کردن و خورشید دنیای نو و تازه من شدن. اون خورشید دلیل وجود داشتن این دنیا و دخترکی که توش زندگی میکنه شد و آرامش بی پایانی رو به اینجا بخشید. دخترک رو خوشحال کردن و کنارش تا اینجا قدم گذاشتن و زندگی نویی براش ساختن. بهش امید دادن و دلیلی شدن تا دخترک قوی بمونه.... اسم اون 9 پسر استری کیدز، و اسم اون دخترک روبی بود:)

 

با یه شروع جدید و متفاوت چجورین؟

۷۴ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

نوشته های بی هدف...

ما چرا زندگی میکنیم؟

چرا باید درس بخونیم و کون خودمونو پاره کنیم تا نمره قبولی بیاریم و بعدش رشته انتخاب کنیم و بعد از تموم شدن دبیرستان، کنکور بدیم و بریم دانشگاه دوباره خودمونو پاره کنیم تا از دانشگاه فارغ التحصیل بشیم و آخرش شوهر کنیم و طرف نزاره بریم کار کنیم و بگه باید خونه داری کنی؟

هدف داشتن توی زندگی چه معنی میده، وقتی بعدا باید با یه لندِهوری (؟) ازدواج کنی و بچه داری کنی؟ آخرشم که میمیری دیگه، بعد حسرت اینکه فلان کارو نکردم بیسال کارو نکردن روی دلت میمونه.

اصن هدف خدا از خلق بشریت چی بود؟ 

چرا باید ورزش کنیم، غذای سالم بخوریم، فلان کنیم بیسال کنیم تا سلامت بمونیم وقتی آخرش همه ی زحماتت برای رو فرم نگه داشتن بدنت از بین میره و بدنت توی خاک تجزیه میشه؟

چرا به دنیا اومدیم؟ ما که این همه داریم زجر میکشیم، چرا بدنیا اومدیم؟ اصن...چه معنیی میده که زندگی کنی؟ وقتی همه چی داره معنی خودشو از دست میده، دیگه حس و حال قبلی درونش نیست و حس میکنم توی یه دنیای کاملا نام (numb) دارم زندگی میکنم؟ همه چی بی رنگه، شادی دیگه پیدا نمیشه...پس چرا باید جون بکنیم تا زنده بمونیم؟

حس میکنم دارم با هیچی، یکی میشم...ارادم رو برای نفس کشیدن و هر روز صبح از خواب پاشدن دارم از دست میدم، خب تهش که چی؟ این همه درس خوندم، تا صبح بیدار میموندم و ریاضی تمرین میکردم، از آهنگ گوش کردن و فیلم و انیمه دیدن و خوش گذرونیام میزدم تا عربی یاد بگیرم، برای 1 ماه فاکی دور گوشی و اینا رو خط کشیده بودم تا امتحانای کوفتیمو بدم، تهش که چی؟ چه درس بخونم چه نخونم، تهش به یه چیزی ختم میشه؛ مرگ!

پس چرا باید گریه کنم چون که هیچی درس نمیفهمم و نمیتونم یادش بگیرم؟

چرا هیشکی به سوالاتم جواب درست نمیده؟

آخر همه ی اینا چی میشه؟

 

+ :>

++ بنظرتون درست نمیگم؟

۴ موافق ۰ مخالف

Chronograph - VICTON

 

Chronograph (English Version)

VICTON

Made By Farhan

 

 

Can I sink into your touch, I feel it now

میتونم توی لمس هات غرق شم، الان حسش میکنم

Ready, set, let’s start the countdown

آماده، تنظیم، بیا شماره معکوس رو شروع کنیم

5, 4, 3, 2, 1, ah

 

You’re makin’ me spin, Love Chronograph

تو منو به چرخوندن وادار میکنی، عاشق کرنوگراف

With you every minute feels like a second

با تو، تمام دقیقه ها حس یه ثانیه رو میده

And I just can’t get enough

و من ازش سیر نمیشم

 

I won’t miss a thing, Love Chronograph

من یه چیز رو از دست نمیدم، عاشق کرنوگراف

It’s always unforgettable

این همیشه غیرقابل فراموشه

Gotta save it all

باید همشو نگه دارم

 

How do I pace it

چجوری سریعش کنم

Every moment not with you is wasted

زمانای بدون تو تلف کردنه

I keep on chasin’ time

به تعقیب کردن زمان ادامه میدم

 

+ آی کیپ عان استنینگ ویکتن:>

۴ موافق ۰ مخالف

همینقدر زیبا و حق...

 

هیونجین: شاید فقط هنوز اون چیزی که واقعا دلت بخواد رو پیدا نکردی...ما که هنوز سنی نداریم؛ تازه اول راهیم...میدونی مشکل بعضیا اینهکه فکر میکنن آدم باید حتما یه چیزی باشه!... انگار وقتی به یه سن مشخصی رسیدی باید واضحا بفهمی که دقیقا میخوای چه غلطی با زندگیت کنی و بعد هم ملزمی که همون غلط رو تا آخر عمرت ادامه بدی...اما...اما من نمیخوام اینطوری باشم!...میدونی به نظرم اونجوری دیگه دنیا هیچ چیز خاصی نداره!... مگه قشنگی این جهان به گستردگی و گوناگونیش نیست؟... چند وقت پیش یه مستند دیدم از یه جایی به اسم مراکش... نمیدونم توی نقشه جهان دقیقا کجا میشه ولی مستندش درباره غذاهای اونجا بود... با خودم گفتم: من میخوام یه روزی اون غذاها رو بچشم!... بعد تصمیم گرفتم که یه روزی حتما به مراکش سفر کنم... بعد یادم افتاد که باید برای این کار پول دربیارم یا شاید هم فقط باید یه خلبان بشم که تا اونجا پرواز میکنه... حتی به راهنمای تور هم فکر کردم... شنیدم جدیدا کار و بارشون داره خوب میگیره... میگیری چی میگم؟ از یههمچین چیزای کوچیکی هم میشه یه همچین تصمیمای بزرگی گرفت... حاال بذار همه بگن کوته اندیشی و فقط تا جلوی دماغت رو میبینی... اما مهم اینه که من یکی میدونم اگر یه روزی به مراکش برسم و اون غذاهایی که توی اون مستنده دیدم رو بخورم، واقعا خوشحال میشم، حس موفقیت میکنم و از لحظهم لذت میبرم!

 

Sparkle Pt.1 

Couple: Hyunlix

 

یه دیالوگ طولانی، اما قشنگ و حق...

نویسنده ش خیلی ذهنش قدرت تخیل بالایی داره فکر کنم، چون توصیفاش خیلی خفن و خوبه:″)

 

+ امروز 2 تا استی تو مدرسم پیدا کردممژمسحسسحینسحینی

++ تازه یکیشون موآ هم هست ...اما بایس نداره...

+++ حقیقتا فکرشو نمیکردم که مبینا کیپاپر باشه... ولی پشمام هستش!!

۳ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

اوما ایمی:)

city of stars
cover live
By: felix, bangchan & lia


Magic Spirit

(نمیدونم آهنگ پلی میشه یا چی، ولی اگر نشد، کلیک کن و با متن زیر بخون)

 

 

شاید رنگت آبی باشه، ممکنه بیشتر اوقات ناراحت باشی و تسلیم بشی اما درواقع برای من اینطوری نیست

من یه دختر قوی و شجاع رو درونت میبینم که فقط منتظر یه فرصته که بتونه خودشو نشون بده و نزاره حرفایی که دیگران بهش میزنن بهش ضربه بزنه. منتظره اون زمانیه که بتونه همشونو با خاک یکسان کنه...

من اعتقادی به کارما ندارم...یعنی دیگه ندارم...میدونی؟ زندگیتو خودت میسازی و جلو میبری، نه سرنوشت اینکارو میکنه و نه کارما...

سعی کن زندگیت رو خوب جلو ببری، نزار کسی برای زندگیت تصمیم بگیره و هیچوقت نزار کسی تحقیرت کنه و جلوی همه کوچیکت کنه و پشتت رو خالی کنه و طوری رفتار کنه که انگار از اولشم وجود نداشتی...همون دختر قوی باش که درونت خوابیده...

امروز یه سال بزرگ تر شدی...بخش جدیدی از کتاب زندگیت باز شده و تو قراره تمام خاطرات و اتفاقات خوب و بد 16 (یا 17؟) سالگیت رو توی اون بخش بنویسی و وقتی اعداد به سنت اضافه شدن، برای برگشتن به این دوران و حس کردن حال این خنده ها و گریه هات، شروع به خوندن کتابت میکنی..از یک سالگی تا هر سنی که باشی. فقط...هیچوقت نزار بخش های کتابت خیلی زود تموم شده. ادامشون بده، هرچقد که میتونی و جا میشه...انقد بخش های جدیدی رو بنویس و بازشون کن تا وقتی که دیگه بخشی برای کشف کردن باقی نمونه...

زندگی بی رحمه، ولی نزار اذیتت کنه نزار باعث بشه از همه چیز زده بشی و دیگه هیچ دلیل و اشتیاقی برای نفس کشیدن و دیدن دنیا نداشته باشی! جلوش وایستا و شکستش بده...نزار این بازی مسخره رو ببره! عین اون کاراکتری باش که هر کریپری که میخواد زندگیش رو خراب کنه میبینه میکشتش، با شجاعت توی چشمای اندرمن نگاه کن و وقتی میخواد بکشتت بکشش، قبل از اینکه اسکلتون بهت تیر پرتاب کنه بکشش و نزار زامبیا و اسپایدرمن ها بهت دست بزنن و از دور همشونو بکش و به اند پورتال برو و دراگون آخر مرحله رو بکش و موفق بشو!

ستاره ای باش که حتی توی آسمون روز وقتی که خورشید داره میتابه، معلومه و نور تابنده اش از خورشید سوزان بیشتر و قوی تره...ستاره ای باش که تکه و فقط یکی ازش توی این دنیا وجود داره و همه به اطرافیانش و داشته هاش حسودی میکنن... 

اون ستاره ای باش که هرشب برای دیدنش، آرزو میکنم و تحسینش میکنم:)

اوما ایمی، تولدت مبارک

دوست دارم:)

۴ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

دنیایی وارونه و پر از پارادوکس و نقص

چی میشه اگه همه چیز یهو تغییر کنه؟

جاهای انسانا با حیوانات عوض شه.

آسمون زمین باشه و زمین آسمون

اگر این اتفاقا بیوفته چی میشه؟

مثلا یه پسر تازه متولد شه، یه توله گرگ باشه

یا من تبدیل بشم به یه گوزن ۱۴ ساله!

یا مثلا ... یه گربه بشه کارمند یه شرکتی

یه پرنده بشه خلبان، یه کوسه بشه قواص و توی عمق دریا قواصی کنه.

فکرشو کنید که روی هوا راه برید و آسمون بالا سرتون، سر بسته س.

شبا میتونید به ستاره ها از نزدیک نگاه کنید و روز هاش هم

خورشید رو ببینید و بعد از ظهرها، غروب رو از چند قدمی ببینید.

مایی که برای مسافرت، به شهرها و کشورای مختلف میریم،

توی این دنیا، میریم به سیاره مریخ که حکم مازندران رو داره

 یا عطارد که میتونه شاید کاشان و کرمان اینجاها باشه.

مثلا کشور سوریه که میگن جنگو اینا داره، میشه سیاره مشتری!

یا شمالی که تو تعطیلات میریم، تبدیل میشه به اورانوس

جنوب و مناطق گرم هم میشه سیاره زهره

و یا جاهای خیلی دور مثل استرالیا و کشورای اروپایی، میشه نپتون

و پلوتون هم میشه اون کشور یا شهر دور و ناشناخته!

زحل میشه بهشت،... نمیدونم شاید فرانسه؟

اوربیت های دور زحل هم تبدیل میشه به پرتوهای نوری که توی شب از برج ایفل تابیده میشه و پاریس رو نورانی نگه میداره!

ماه هم میشه سیبری. یه جایی پر از پرف و سرما.

تا حالا به همچین دنیایی فکر کردید؟

دنیایی وارونه و پر از پارادوکس و نقص!

۶ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

آخرین روز 13 ساله بودن...

 

(امروز آخرین روز 13 سالگیمه و من چند ساعت دیگه با توی 14 سالگی میزارم.

خب... نمیدونم چی بگم. صرفا برای گفتن آخرین حرفام با من 13 سالم، این پستو گذاشتم.)

 

سلام خودم... یا روبی 13 ساله. از اونجایی که راحت نیستی اسم اصلیت رو بگم، با روبی پیش میرم.

چند ساعته دیگه پا تو سال جدیدی از زندگیت میزاری. میدونم خوشحال نیستی، ولی به این فکر کن

که هرچقد بزرگ تر شی، به آرزوهات نزدیک تر میشی!

الان توی دلت خیلی شلوغه میدونم. استرس داری، میترسی و الانم داری لبتو گاز میگیری!

عادت همیشگیته نه؟ وقتی عصبی و استرس داری، اینکارو میکنی؛ولی الان چرا ترسیدی؟

از اینکه داری بزرگ میشی به تموم شدن عمرت نزدیک تر میشی؟ از اینکه تغییر میکنی؟

یا همون مشکلاتیه که الان دلت نمیخواد به زبونش بیارم؟ ... سخته میدونم... ولی باید تحمل کرد!

بزرگ شدن، هرچقد هم ترسناک بنظر بیاد، بدون یه چیز خوبی توش وجود داره! هرچیزی میتونه باشه.

تمام جواب سوالات و کلید درهایی که قفلن داخل خودته و تو فقط کافیه پیداش کنی! همین...

عااه ... انگار همین چند روز پیش بود که میگفتی میخوای بزرگ شی، ولی الان داری ازش فرار میکنی.

اشکالی نداره... این چیزا (شاید) طبیعی بنظر میاد چون خب بلوغ سن و این کوفت و زهر ماریاس دیگه:/

حدس میزنم که دوست داری بدونی از دوستات کیا تولدتو تبریک میگن! ... دقیقا!

رومینا؟ اون سال پیش زنگ زد، پس احتمالا میزنه. حدیثه؟ ... فکر نکنم! فاطمه معصومه؟ مطمئن نیستم.

رزا؟ ... زنگ هم بزنه، تو جوابشو نمیدی، درسته؟ خب خوب کاری میکنی! دختره ی محص بچ =-=

بگذریم ... خب. امیدوارم که توی 14 سالگیت، بتونی اون کسی بشی که میخوای و انقد تلاش کنی

تا به چیزی که میخوای برسی. تو به خودت قول دادی و جون عزیز ترین فرد زندگیت رو قسم خوردی که

به چیزی که میخوای برسی؛ پس تسلیم نشو!

دلم برای بچه درونت و اون روی کرم ریزت تنگ میشه و امیدوارم که بازم توی سن 14 سالگیت پیشت باشه.

تولدت مبارک!

 

یاپ :>

۱۵ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

ترنمی و آنیشی بیایید

(قبل از هرچیزی، با عرض پوزش بابت نذاشتن عکس، نتم در حد فاک ضعیفه و پینترست که هیچ، کلا وقتی یه چی سرچ میکنم، کلی طول میکشه تا صفحه لود شه. معذرت میخواهمم:")

 

ترنم:

ترنماااااااااااا

سلام خوبی خوشی سلامتی؟

چیکار میکنی با مدرسه و اینا؟

خوش میگذره؟ چه خبرا؟

خب بگذریم...

امروووز تولدتهههه یعععهههههه

خب... فکر نکنم اونقدری باهم آشنا شده باشیم که خیلی چیزا از همدیگه بدونیم

و من متاسفانه نمیدونم کراشت کیه:") و میخواستم بهت عکس چانبک بگم ولی 

نتم ریدهههه و پینترست بالا نمیاد:") گومناساییییی:")))

امیدوارم که 120000000000000000000000 ساله شی و به تک تک آرزوهای بزرگ و خوشگل و درخشانت برسی

برات آرزوی خوشبختی میکنم و انشالله به هرچیزی که میخوای برسی و کسی بشی که میخوای D:

خیلی خوشحالم که بابت آشنا شدم و دوست دارم که بیشتر باهم آشنا شیییم

همیشه خوشحال باشی و اخم روی ابروت نیاد ^-^

هپی برثدییییییییییییی🥳🥳🥳💙💙💙🥳🥳🥳💙💙💙

 

آنی:

پیشییییییییییییییییییییم

خوبی خوشی چطوری؟

چیکارا میکنی؟ (چرا یاد "الو یاسی چطوری ناهارا چی میخوری؟" افتادم:/ XD؟)

خوش میگذره مدرسه؟؟ (نه خییییییییییییییییر)

امروز تولدتههههههههههههههه پیشولکممممممممم🥳🥳🥳💙💙💙

و متاسفم که نمت گوانلین بهت بدم:")

انشالله به هرچیزی که میخوای برسی و آرزوهات تبدیل به تجربه شن برات و توی راه زندگیت موفق باشی🥳🥳🥳💙💙💙

همیشه بخند و هیچوقت ناراحت نباش اوکی؟

تولد مباررررررررررررررررررررک🥳🥳🥳💙💙💙🥳🥳🥳💙💙💙🥳🥳🥳💙💙💙

۴ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

بارانی^-^

 

خب خب خب.

امروز ۲ شهریور ۱۴۰۰عه. (قرار بود این پستو ساعت ۱۰ صبح بزارماا-_-)

میدونی چیه؟ من یه طورایی قبلا میشناختمت؛ البته نه خیلی کامل!

وقتی هم که وبم رو فالو کردی، انقد ذوق زده شدم که نمیدونی.

از اونجایی که توی وب شوکو و آیلین اونی زیادی دیدمت، خیلی زیادیییی

دلم میخواست که باهات آشنا شم، و ... شدمم!

میدونی من زیاد توی سخن و گفتار و اینجور حرفا نیستم

بخاطر همین نمیدونم چه چیزی بگم!

ولی خب میدونی، من همیشه از این مطمئن بودم که

تو یه دختر مهربون و خوشحالی که میخواد

میخواد به همه کمک کنه و خوشحالشون کنه!

میدونی، تو مثل بارون ناراحتی و غم رو میشوری و

بعد با رنگین‌کمونی که ظاهر میشه، امید رو به زندگی ها برمیگردونی!

 

بارانی خوشگلم، تولدت مبارک 🎉❤️

خیلی دوست دارم عزیزم❤️

بهترین آرزو هارو برات میکنم❤️

تولدت مبارک🎉❤️💃❤️

۳ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
دنیایی برای آرامش یه دختر که زندگیش رو توی خنده های 9 پسر کره ای به اسم "استری کیدز" میبینه؛
دنیایی برای راحت بودن یه دختر که انیمه به جای اکسیژن استشمام میکنه؛
دنیایی برای خوشحال بودن یه دختر که فیکشن خوندن و نوشتن مثل خون توی رگ هاشه؛
دنیایی برای یه دختر که بتونه خودش باشه و خودش بمونه؛
دنیایی برای یه دختر که خودش رو درون استری کیدز میبینه؛
دنیایی برای یه دختر که تلپاتی خاصی با اون 9 تا پسر داره؛
یه دنیای آبی رنگ که صدای موج های دریا ازش شنیده میشه؛
صدای موسیقی های راک N.Flying، The Rose، Onewe ، LUCY و Xdinary Heroes و Day6 ملودی آرامش بخش این دختره؛
آرامشی که منبعش صدای دریا و پسر های توی این دنیای آبی عه؛
فردای من آبی رنگه:)💙

ʙɪʀᴛʜ ᴅᴀᴛᴇ: ᴀᴜɢᴜꜱᴛ 8ᴛʜ 2021
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان