𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐑𝐮𝐛𝐲'𝐬 𝐑𝐨𝐨𝐦

𝘐'𝘭𝘭 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘵𝘳𝘺 𝘵𝘰 𝘤𝘳𝘺 𝘮𝘺𝘴𝘦𝘭𝘧 𝘵𝘰 𝘴𝘭𝘦𝘦𝘱

اندراحوالات یا روز نوشت یا هرچی:/

به نام خدا

قبل از هرچی، این پست شامل پلی لیستیه که دارم گوش میدم و توی پرانتز مینویسم، مشکلی دارید نان آف مای بیزینس D:

الان که دارم اینو مینویسم، ردلایتس هم دارم گوش میدم و خدا صدای هیون و نفس کشیدنای چان رومخمه:"

بگذریم. خوبید خوشید؟ (منو نپرسید تنکس:>)

بله... سخته که خوب باشی، هاجیمان من تمام تلاشمو میکنم خوب باشم و به این افسردگی کوفتی غلبه کنم... (یو اند میی:"]) اگر بشه!

(آیم گوینگ کریزی ناو:" وای خدایا هیون...) چیکار میکنید؟ من نیم ساعت دیگه امتحان علوم دارم و سگ تو رو مدرسه بی درو پیکرم:/

اصن خیلی رومخن! همه امتحانا پشت سر همن و یه روزم (عیتدیتذدی ورونیکا وانوییی:")))) فاصله ننداختن بینش! و انگار از 6 یا 7 دی هم امتحان ترم اول شروع میشه و فاااک!! حضوریه انگار و من بعد از امتحان علومم قراره برم برای درست کردن یونیفورم:/ 

اصن یه وضع افتضاحیه نمیخوام راجبش حرف بزنم! 

دیشب نشستم بعد از قرنیییییییییییییییییییی انیمه دیدممممممممممممممممTTT البته با اینکه 100 هزار دفعه I want to eat your pancreas رو دیدم، ولی بازم دیدمش:" خیلی خوبه لعنتیی TT (گاد... از الان بهتون میگم بعد از ready now ووجین آهنگ اسکیزه!) عشق منه خیلی عشق منه

پسره که اسمشو یادم نمیاد خیلی منه و همچنین ساکورا هم کمی تا قسمتی ابری با وزش باد شکل منه! (رپ کردن ووجین مرگه بای...) نتم ندارم وگرنه میخواستم بلک کلاور دان کنم:" 

ولی من کلا سیستمم مشکل پیدا کرده:/ چشام که نمیبینه، (اوکی آهنگ اسکیز نبود .-. عوضش لست برث مارکه:") بینیمم که پولیپ (یه همچین کوفتی) داره و از مشکلات و ارور های معدم نگم!! کلا معدم با ماکارونی مشکل داره بخاطر همین نمیتونم بخورمش چون ارور میدم و حوصله دلدرد و سه ساعت توی دستشویی موندن و لرز کردن و اینا رو ندارم!! 

دقیقا نمیدونم چرا، ولی همه ی چنلای پیشگویی که دارم از کیپاپ، مینویسن خودکشی جی وای پی و این بدن منو به لرزه میندازه! (لونا واناس... گاد....) اصن میشه خود پدرسگش باشه؟ انشالله که هست من نگران چیزی نیستم... ولی هستم...

از مدرسه به چی رسیدم:/ بهرحال لازم بود یه همچین پست چرتو پرتی بزارم و کمی از استرس قبل از امتحانم رو کم کنم! 20 دقیقه دیگه امتحان دارم فاااااااکTT (چرا لیدو یه بلاگرفته ای عین فلیکسه:/؟) 

نمیدونم حس میکنم یه ماهه که هنوز پارت 8م (؟) خاطرات هرگز نمیمیرند و ننوشتم! تا الان 25 صفحه شده درحالی که نصفش مونده... فاااک پارت 3 وویسز هم تموم نکردممممTT وانشاتام... آقا من رفتم بمیرم... این همه رو چیکار کنممم (دلم یه آلبوم دیگه از The Mobb و یه شاهکار دیگه از بابی و مینو مثل هیت می و همچنین یه همکاری مینو تیانگ دیگه میخوام:") 

خب دیگه بسه من باید برم چون هرچی بیشتر طولش بدم بدتر میشه. امیدوارم بقیه روزتون خوب باشه و لاویو گایز:^> (چه کراشهXD)

 

آهنگایی که طی این پست گوش دادم:

Red Lights - Stray kids

Veronica - Onewe

Ready Now - Kim Woojin

Last Breath - Mark Tuan 

Luna - Oneus

Fear - The Mobb ft. Taeyang

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

استی های گرامی، بیایید که مینهو موهاشو بنفش کرده:″)

امروز گایو دوکچه (یه همچین کوفتیه)

و مینهو....

 

:)))))))

 

 

اوکی من مردم بای

۲۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

واقعا دارم به یک روح در 10 بدن (اسکیز + می) ایمان میارم #-#

چندوقت پیش یه ویدیو دیدم که پرام ریخت #-#

اصن... گااااد باورم نمیشه @-@

چان توی یکی از قسمتای چانز رومش (اون قسمته که انگار کلاه گیس روی سرش بود فکر کنم) : چندشب پیش سعی کردم زود بخوابم، تقریبا توی ساعت 10 و نیم یا 11 شب. اما یه سری خوابای عجیب غریبی میدیدم که باعث شد از خواب بپرم. خیلی عجیب بودن خوابام، مثل کابوس میبودن

من: *نگاه کردن به فایل ورد مینی فیک voices و لال مونی گرفتن*

اسپویل حساب میشه ولی متن پایین رو سلکت کنید پلیز.

من یه فیکی دارم مینویسم از اسکیز البته کاپل و اینا نداره. اینجا اسکیز آیدلن یعنی روایت دنیا واقعی و زندگی واقعیشونه که حالا بگذریم... و همونطوری که چان توی لایوش گفت، توی فیک هم یه شب میاد زود بخوابه (فیکو بخونید میفهمید حالا، ولی خب تصمیم گرفت تا 4 یا 5 صبح بیدار نمونه و ساعت 2 اینطورا بخوابه) که یه خواب عجیب غریب میبینه (عین همون چیزی که چان گفتش!)

و من فایل ورد ویسز رو 2 سپتامبر زدم درحالی که اون لایو چان برای خیلی وقت بعد از اون موقعس و واقعااا پرام *-*

 

+سگ تو روح جی وای پییییییییییی

هنوز ساب لایو پسرا توی ویلایو نیومده، ساب اکسترا فایلز قسمت اولش نیومده و امروز قسمت دومش اومده، QXAX قسمت دومش اومده درحالی که من هنوز ساب قسمت اولشو نزدم!!! و فاک بهت!!!

بابا انهایپن و t1419 و اینا انقد اول دبیو چیز میز نداشتن که اکس دینری داره!!! 

چنل پسرا تو تل هم دارن کم میارن. امروز که قسمت دوم اکسترا فایلز اومد، یکی از ادمیناشون نوشت "دو دقیقه رحم کنید" 

تربسنیئزتدربعاتهبخمحثسح بستههههههههههههههههههههههههههههTTTTTT

پاره گشتیم بخدا .-.

۱ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

چرا مامانم روی بومگیو کراش زده ._.؟

از اینکه براش تودو گذاشتم ناراحتم... خیلی ناراحتم... همچنان خوشحالم... 

چند شب پیش داشتیم حرف میزدیم و بحث بومگیو اومد وسط. بعد خواهرم مثل همیشه گفت بومگیو پابو خنگه فلان بیساله (و من در تلاش بودم تا نزنم فرق سرش) و داریم ریکشن مامانمو:

مامانم: عه به دوست پسر من چیکار داری؟؟؟

من: 

من: بومگیو ایز ماااااااینننننننن ماماااان برای منههه اووووون

هیچی دیگه، بعد سر شام بودیم، یه چی شد که مامانم گفتش به آبجیم:

مامانم: اذیت نکن کراشمو

من با بهت به مامانم زل زدم

من: مامااااان

هم داشتم میخندیدم هم داشتم سرخ میشدم هم اصن افتضاححححح

مامان بزرگم: کی چی قضیه از چه قراره؟

مامان: هیچی یه چیزی بین منو روبیه

دیشبم شام مرغ داشتیم و من داشتم نوشابه میخوردم، بعد به آبجیم گفتم:

من: تهیون نوشابه دوس نداره، پیتزا هم زیاد نمیخوره

ابجیم: وات د فاک؟؟؟

بعد من سمت مامانم برگشتم ازش پرسیدم

من: مامان، کسی هست که پیتزا دوس نداشته باشه؟

مامانم: نمیدونم... هست؟

آبجیم: بومگیو-

من: یااااا اون فقط گوجه و سیب زمینی دوست ندارهههه 

من: نه مامان بومگیو نیست. یادته توی اون قسمت تودویی که دوتایی باهم دیدیم که یکیشون میخواست مرغ بزاره گفت با اینکه مردی بازم دلم نمیاد بهت دست بزنم؟ (تهیون منظورمه)

آبجیم: مامان به نشونه که گوشیش افتاد تو آب کلشو کرد تو آبو فلانو فلان میشناسه؟؟ فقط یه بومگیورو درستو حسابی میشناسه

مامانم: با همشون شکل همن بی شرفا!!!

من: برات چندجلسه میزارم که باهاشون اشنا شی، بگذریم فهمیدی کدومو میگم؟

مامانم: خب آره

من: اون پیتزا نمیخوره یعنی زیاد نمیخوره

بعد از چند دقیقه بحث...

مامانم: اون قسمتارو باید دوباره ببینیم خیلی باحال بود دوستش داشتم

(اونجایی که میرن یه جا میمونن برای 2 یا 1 روز و بومگیو بادبادک بازی میکنه)

من: *سافت میشم*

مامانم: اونجایی که بادبادک دستش بود و داشن میدویید خیلی باحال بود.

من: بومگیو بود:″)

مامانم: عه اون بود؟

من: هوم... 21 سالشه هاا!!

مامانم: واقعا؟ بهش نمیخوره!

و اینگونه که مامانم کراش زده رو بومگیو و میخواد موآ شه و من الان نمیدونم چه ریکشنی نشون بدمممممD:

مسپیسکپژمطپژمیدیحسوطکژپیم گاااااااد TTTTT

۲۵ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

I'm Alive But Tired

+ اگر کلمه ی ″حوصله سر بر″ یه انسان بود، قطعا میشد من

++ نام هاتونم فقط برای 3 نفر مونده که باید بنویسم

+++بعد که تموم شد پستشو میزارم

++++ امروز امتحان دینی دارم و فاک تو این زندگی

+++++تازه 45 دقیقه س که از خواب نازنینم بیدارم کردن تا ناهار بخورم

++++++و هنوز خوابم میاد و میخوام بخوابم ولی 1 ساعت و ربع دیگه امتحان دارم

+++++++از زندگی کردن متنفرم، نمیدونم برای چه هدفی دارم زندگی میکنم، برای چی هرروز چشمامو باز میکنم و دوباره نفس میکشم.

++++++++میتونید یه دلیل برای زندگی کردن بهم بدید؟

۱۹ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

اسکیز ماما... فلیکس موهاشو کوتاه کردینسمسخژپژمژپمژ و ... تهیون بنفش:″)))))

دقیقا نمیدونم اون تیکه مویی که از کلاش بیرون افتاد بودو بنفش رنگ بود چی بود، ولی:

 

 

گاااااشنسدطمژپژمژپژ

بیا هلیا!! گفتی فلیکس حالا موهاشو کوتاه نکنه، بیا کوتاه کرد:″)))))

 

 

این دوتا کثافتوبوژوژپمژمطنژنطکطکطپطمططحزنمطپژناژنسم

هیون کی موهاش انقد بلند شدد😭😭😭😭😭😭

و بلوندددد:″) یا ... زرد:/؟ اور سامثینگ:/؟

جیسونگ موهاش مشکیه، چانم کاراملی کرده، سونگمینو جونگینو چانگبینم نرمالن:″) تازه مینهو هم باهاشون نیست 🙂 به این دلیل👇🏻

 

 

مینهو الان تو موزیک کوره و اسکیز مامان:″)))

گااااد مینهو چه سونبه کیوتهههههه😭😭😭😭

 

متاسفانه عکس ته رو نتونستم سیو کنم چون نشد:″))))

ولی موهاش بنفشههههه😭😭😭 بومگیو کوتاهههههه کردههه😭😭😭 عین کنت یو سی می:″))))) کای موصورتی:″)))) لباسای برند celine گاااااااااااادTT

۵ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

ادیت زدمم *-* + بومگیو موهاشو کوتاه کرده و تهیونم موهاشو رنگ کرده:)

کلیییییییییییییییییییییییییییییییییییک

 

گروه جدید جی وای پین:") راک بندن:")

Xdinary heroes:")))

پسرانممم:")

سرم ادیتش پاره شدم:")

بگذریم

 

واااااااااااااااااات د فااااااااااااااااااااااااااااااااااک چوی بومگیووووووووووووووووووووو

 

بله ...

*Packing her suitcase and illegally buying a gun to kill Beomgyu*

۳۶ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

آم... های!

های

خوبید؟

خوشید؟

لانگ تایم نو سیی D:

۶۴ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

چیزی بگو!

And  I Will Swallow My Pride

و من غرورم رو زیر پا میزارم

You're The One That I Love

تو کسی هستی که دوستش دارم

And I'm Saying Goodbye

و من دارم خداحافظی میکنم

Say Something I'm Giving Up On You

چیزی بگو دارم از ناامید میشم

And I'm Sorry That I Couldn't Get To You:)

و من متاسفم که نتونستم بهت برسم:)

 

-فقط برای یه بارم که شده به حرفام گوش کن"

کمی مکث کرد و ادامه داد: من دوست دارم..."

اما صدای نشنید، باز به در تقه زد و با صدایی که حالا با بغضش مخلوط شده بود گفت: من بدون تو نمیتونم زندگی کنم..." دیگه صدای گریه های پسر داخل اتاق شنیده نمیشد، مینهو نگران شد. انگشت های بلندش با به در ضربه زدن با اینکه میدونست اون پسر در رو به روش باز نمیکنه! دستگیره رو چند بار تکون داد؛ اما جیسونگ در رو قفل کرده بود و اجازه ورود رو به هیشکی نداد. هیچ چاره ای جز شکوندن در نداشت؛ با تمام زورش خودش رو به در کوبید. نه یک بار، نه دو بار، نه سه بار، بلکه برای دفعات زیادی اینکارو انجام داد تا بلاخره در باز شد و مینهو با دست خونی جیسونگ و بدن بی جونش روی زمین مواجه شد. بدنش ناگهان سرد شد و چشماش فقط روی تیغی که توی دست چپ پسر بود، خیره شده بود. این یه شوخیه مگه نه؟ قدم هاش رو سمتش داد و بدن جیسونگ رو بین دستاش گرفت. اشکاش دوباره سرازیر شدن و با صدای ضعیفی گفت: جیسونگ؟ جیسونگی خواهش میکنم یه چیزی بگو!"  قطره های اشک با سرعت بیشتری پایین میریختن و جاده ی خیس صورتش، کم کم به جاده ای خونی تبدیل شد. بدن معشوقش رو تکون میداد و مدام اسمش رو صدا میزد: جیسونگ!!! یه چیزی بگو دارم ناامید میشم..."  دستش روی قلب پسر بود؛ کم کم همون ضربان ضعیف و انگشت شمار هم قطع شد و دیگه نزد... برای همیشه... مینهو این رو زیر دستش حس کرد، چشمای خیس و خونیش درشت شده بود و حالا به قدرت بیشتری بدن جیسونگ رو برای برگردوندن به زندگی تکون میداد: نه نه جیسونگ نه، تو نباید بمیری، جیسونگ... جیسونگ!!!!" بدن سرد پسر رو به خودش فشرد و سرش رو توی گردنش فرو برد و بلند شروع به گریه کردن، کرد: تو نباید اینکارو میکردی جیسونگی... من بدون تو چجوری زندگی کنم سنجاب کوچولو؟" اما جیسونگ دیگه اونجا نبود تا به بازوش ضربه بزنه و بگه که اینجوری صداش نزنه، و این قلب آسیب دیدش رو بیشتر مچاله میکرد. سرش رو کمی عقب تر برد تا طمع لب های پسر رو بچشه. به چشمای بستش خیره شد: ببخشید که نتونستم بهت برسم عشقم..." 

عشق دلیلی برای بعضیا دلیل زندگی کردنه؛ اما عشق مینهو مرده بود، پس زندگی اون پسر هم کنار معشوقش به پایان رسید...

 

+ *سوت میزند*

++ نمیدونم چرا یهو همچین چیزی نوشتم! داشتم Say something کاور یونگهونی رو گوش میدادم که یهو انگشتام ناخودآگاه شروع به حرکت کردن روی کیبورد لپتاپ شدن و این دراومد ._. 

+++ من چرا جدیدا از چیزای سد اند خوشم اومده:/؟

۱۱ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

Q#2

فکر کنید داره بارون میاد و شما با معشوقتون زیر بارون دارید قدم میزنید؛

اون لحظه چه حسی دارید؟

اصن دوست دارید زیر بارون با معشوقتون قدم بزنید؟

 

بله دیگه *-* نمیخوام قسمتون بدم؛ فقط جواب بدید همین *-*

۱۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف
دنیایی برای آرامش یه دختر که زندگیش رو توی خنده های 9 پسر کره ای به اسم "استری کیدز" میبینه؛
دنیایی برای راحت بودن یه دختر که انیمه به جای اکسیژن استشمام میکنه؛
دنیایی برای خوشحال بودن یه دختر که فیکشن خوندن و نوشتن مثل خون توی رگ هاشه؛
دنیایی برای یه دختر که بتونه خودش باشه و خودش بمونه؛
دنیایی برای یه دختر که خودش رو درون استری کیدز میبینه؛
دنیایی برای یه دختر که تلپاتی خاصی با اون 9 تا پسر داره؛
یه دنیای آبی رنگ که صدای موج های دریا ازش شنیده میشه؛
صدای موسیقی های راک N.Flying، The Rose، Onewe ، LUCY و Xdinary Heroes و Day6 ملودی آرامش بخش این دختره؛
آرامشی که منبعش صدای دریا و پسر های توی این دنیای آبی عه؛
فردای من آبی رنگه:)💙

ʙɪʀᴛʜ ᴅᴀᴛᴇ: ᴀᴜɢᴜꜱᴛ 8ᴛʜ 2021
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان