𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐑𝐮𝐛𝐲'𝐬 𝐑𝐨𝐨𝐦

𝘐'𝘭𝘭 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘵𝘳𝘺 𝘵𝘰 𝘤𝘳𝘺 𝘮𝘺𝘴𝘦𝘭𝘧 𝘵𝘰 𝘴𝘭𝘦𝘦𝘱

پست بدون عنوان#18

1. از آخرین باری که شروع کردم عین یه آدم وانشات بنویسم خیلی وقته میگذره-

2. و خیلی وقته که هیونلیکس ننوشتم-

3. و چقدر قلمم از اولین فیکی که نوشتم بهتر شده-... *مفتخر*

4. فردا آخر هفته ـس آخیشششششششش TT

5. دلم مسافرت میخواد .-.

6. snow on the beach>>>>>>

7. کون دیدن این همه چانزرومی که دانلود کردم رو ندارم-

8. فقط 2 ساعت و 45 دقیقه خوابیدم... اما اصلا خسته نیستم-

9. چرا وقتی به یکی میگم بیا بایستو باهام تقسیم کن، درجواب بهم میگه به شرط بنگچان؟... لعنتیا پای چان وسط باشه من معامله رو قبول نمیکنم... به زندگیم چیکار دارین آخه-

10. باز بیخواب شدم...

11. دلم میخواد با شکیبا دوست بشم ولی نمیشه TT

12. میشه آهنگ راک بهم معرفی کنین 👈👉 🥺؟؟؟

13. سرم درد میکنه-

14. میخوام دستمو بکنم تو و تخمدانامو درارم و زیر پام لهشون کنم-

15. حس میکنم خیلی لاغر شدم-

۲۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

𝘚𝘯𝘰𝘸 𝘖𝘯 𝘛𝘩𝘦 𝘉𝘦𝘢𝘤𝘩

Snow On The Beach
Taylor Swift (Ft. Lana Del Rey)

Are We Falling Like,

Snow At The Beach..

Weird But Fuckin’ Beautiful..

Flying In A Dream,

Stars By The Pocketful..

You Wanting Me, Tonight..

Feels Impossible,

But It’s Comin’ Down, No Sound, It’s All Around..

Like Snow On The Beach...

 

میخواستم بهت بگم که دوستت دارم... ولی نمیتونستم صحبت کنم..

میترسیدم که شاید توام بگیش.. میخواستم من اول کسی باشم که این حرف رو میزنه...

ولی حتی جرات آرزوِ اینکه این عشق دو طرفه باشه رو هم ندارم...

اینکه الان دارم کنارت توی ساحلی که در برف غرقه راه میرم... یعنی این میتونه واقعی باشه...؟؟؟

 

+ قفلی خدافس...

++ کویین های زندگیم...

+++ 6 روز دیگه...

++++ گودنایتوووو

۱ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

Text#26

 

 

미안하지 마 걱정하지 마
متاسف نباش، نگران نباش
무서워하지 마 이젠 울지 마
نترس، الان گریه نکن나에게는 넌 한없이 너무도 소중한 걸
تو برام بینهایت با ارزشی
오늘 하루도 힘들었을 너에게 말해줄래
میتونی امروز هم بهم بگی که روز سختی بوده؟내가 있다고
تو انجامش دادی
수고했다고
خسته نباشی사랑한다고
دوستت دارم
꽉 안아준다고
محکم بغلت میکنم
 
+ گفتم شاید شما هم به شنیدن این کلمات نیاز داشته باشین...
++ اگه زمان سختی رو دارین میگذرونین و حالتون خوب نیست و احتیاج به یکی دارین، میخوام بدونین که من اینجام و به حرفاتون گوش میدم و تمام تلاشم رو میکنم که بهتون کمک کنم... فقط کافیه بهم اعتماد کنین و باهام حرف بزنین :)
+++ هفت روز دیگه تولدمه و سگ توش...
۳ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

Text#25

 

 

I'm in a Getaway Car

I left you in a motel bar

Put the money in a bag and I stole the keys

That was the last time you ever saw me!!!

 

+ کویین تیلور، اوری وان :>

++ امروز روز گوهی بود... با صدای بهشتی تیلور سمشو از بین میبرم :>>>>

۷ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

- موقت -

من خیلی کلینجی ـم یا شماها واقعا ازم خوشتون نمیاد...؟!

یه روز به شدت گوه-

زنگ آخر بود و خانم معتضدی هنوز نیومده بود سر کلاس و بچها داشتن به شدت شلوغ میکردن

بدون شک تا الان درمورد سردردای من میدونین دیگه

سر کلاس سرم واقعا بد درد گرفت طوری که دستامو گذاشته بودم روی گوشام و مقنعه ـم رو چنگ میزدم و گریه میکردم. عسل خانم زحمت کشیدن منو بردن بیرون از کلاس تا یه آبی به سرو صورتم بزنم

و برگشتم سرکلاس بعدش و بعد از نیم ساعت خانم معتضدی هم اومد و متوجه حال افتضاح و چشای خیس و قرمزم شد. ازم پرسید چیشده و منم گفتم که اینجوریه و حالا بگذریم

بهم گفت برو بیرون کلاس بشین بهتری شی بعد بیا و منم گفتم اوکی و رفتم روی پلها نشستم تا سردردم آروم شه

بعد دیدم از تو کلاسمون همش اسم و فامیلیم رو میگن و از شدت کنجکاوی نتونستم سر جام بمونم و رفتم در زدم و به خانم معتضدی گفتم که میتونم بیام توی کلاس؟ بعد گفت نخیر! سر دسته ی همشون که تویی!! (یعنی من کسیم که شلوغ ترین بوده و من درواقع سرکلاس سرمو میزارم روی میز و هیچی نمیگم تا معلم بیاد) به خانم معتضدی گفتم که خانم بخدا من هیچ حرفی نمیزنم سر کلاس و ساکتم. از محدثه پرسیدم که من سر کلاس حرف میزنم؟؟؟ محدثه هم گفتش که خانم اسما واقعا هیچی سر کلاس نمیگه و با هیشکی حرف نمیزنه و همش سرش رو میزه بچها دارن دروغ میگن

و خانم معتضدی عزیز گفت که از صورتاشون فهمیدم که دارن الکی و دروغ میگن. الان میتونی بیای سر کلاس و هرکی هرچی گفت تو نه گوش کن و نه جوابشونو بده اینا هم بین خودمو خودت بمونه

زنگ خورد و از فاطمه پرسیدم که بچها چی میگفتن راجب من؟

فاطمه گفت: سه شنبه زنگ اول که خانم فرامرزی بهت گفته بود هرکی حرف زد اسمشونو بنویس، اون برگه رو دادم به خانم معتضدی و همینکه خانم اسم عسلو خوند، عسل پاشد گفت خانم خود مرندی همش حرف و داد میزنه و همه بچها باهاش موافقت کردن. از اونور هم قلندری دراومد گفت که تو (من یعنی) شلوغ ترین دانش آموز کلاسی و من (یعنی فاطمه که نماینده ی کلاسه) هیچی به بچها نگفتم و بهشون اجازه دادم که حرف بزنن و شلوغ کنن. آخرش همه چی سر منو تو خالی و تموم شد"

عسل؟ آره اون مثلا دوستم بود تا قبل از این اتفاق!! اون خودش از سر میزش پا میشه میره اون ور کلاس با اکبری و شکیبا و کل بچها حرف میزنه و میاد کنار من میشینه از کراشش میگه و درکل خودش بیشتر از منِ بی زبون شلوغ میکنه.

ما حق نداریم مقنعه ـمون رو دراریم وگرنه مساوی ـیست با اخراج. و امروز زنگ دوم که خانم لطفیان نیومده بود، خانم نیر آبادی (یا معاونه یا ناظم، دقیق نمیدونم) اومد سرکلاسمونو عربی داشت درس میداد و پای تخته داشت 14 صیغه ها رو مینوشت. قلندری هم که پشت عسل میشینه، مقنعه عسل رو کشید پایین و اول زنگ سر کلاس به حدیثه گفت کسشر نگو.

دختر درسخون و پاچه خوار و **** مالیه (ببخشید!!) جلوی معلما ولی دراصل جزو شلوغترین بچهای کلاسه.

و حالا همه چی افتاد تقصیر من بدبختی که سه شنبه زنگ اول رو وقت گذاشتم با بچها زبان کار کردم و برای اینکه ساکت بشن و صدام به کل کلاس برسه یکم تُن صدامو بردم بالا و فاطمه ای که داشت تمام توانشو میذاشت تا بچهارو ساکت کنه و گلوش رو رسما جر داد :)

 

+ قرار بود با خانم فرامرزی حرف بزنیم ولی همه معلم و معاونو اینا گیر دادن که برین خونتون و زر زر

++ بهرحال خانم فرامرزی سال پیش معلم علومم بوده و کلاس مارو خیلی خوب میشناسه و میدونه که من همچون بچه ای نیستم که شلوغ بازی درارم. و میدونه که فاطمه از منم بی زبون تره. ولی باید شنبه بریم باهاش حرف بزنیم...

۲۶ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

یه چند لحظه فقط-

گفتن که بنگتن قراره تا آخر امسال برن سربازی تا سال 2025...

 حقیقتا الان توی خونمون، پارتیه XDDDDDD

وووووووووااااااااااااااایییییییییییییییی بلاخره میرن سربازییییییییییییییی قیمسبذامبتدقثمدبذانکموزئبتدقمو

۲۶ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

امروز به روبی چه گذشت...

امروز سر کلاس بودیم و خانم بیات (معلم اجتماعیمون) داشت امتحان میگرفت و قرار بود از من بپرسه چون نمیتونستم با دست باندپیچی شده بنویسم

بعد یهو شکیبا (یکی از همکلاسیام که دراصل باید نهم باشه) اومد کیفشو برداشتو عجله ای از کلاس رفت بیرون

سر کلاس دیگه نیومد. زنگ تفریح دوم که خورد با عسل رفتیم توی حیاط و دیدیم که یه سری مادر پدرا وایستادن با بچهاشون. و بعد که یکم نگاه انداختیم دیدیم بیرون مدرسه ماشین پلیس وایستاده :>>>>>

بعد از کمی پرس و جو از بچهای مدرسه فهمیدیم که دیروز بعد از مدرسه بچها شعار و اینا دادن و امروز به والدینشون زنگ زده بودن و همچنین پلیس هم خبر کرده بودن!! اینجاست که میگن: این بده!!" شکیبا هم جزوشون بوده :> (و من اصلا از این بشر خوشم نمیاد خدایی..)

بعد یکی اومد بهمون گفت: بچها، قراره ساعت 1 که همه بچها رفتن خونه، شنود نصب کنن زیر میزامون"

منم رفتم به بقیه بچها گفتم تا مراقب باشن از شنبه و سر زنگ کارو فناوری بودیم که یکی از انتظاماتا اومد توی کلاس گفت که برین توی حیاط (درحالیکه هنوز 5 دقیقه به زنگ مونده بود)

ما هم رفتیم و دیدیم که مدیر و معاون و ناظم همه وایستادن و میگن برین بیرون مدرسه و توی حیاط نمونین" و من همون موقع بود که دو هزاریم افتاد که اینا قراره نقشه ی شنود کار گذاشتن رو عملی کنن

از عسل و فاطمه خدافظی کردم و داشتم از کوچه مدرسه میرفتم بیرون که یه ماشین پلیس دیدم با دوتا افسر پلیس و به شدت پشمام ریخت

همچنین جلوی مدرسه ی بغلی هم دوتا پلیس و سرباز وایستاده بودن و اونموقع بود که متوجه خیط (؟) بودن اوضاع شدم و تا خود خونه دوییدم (حقیقتا دلیل خاصی براش ندارم XD)

۶ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

هوچان :)

 

Heo Chan was previously caught drunk driving on September 30 and following the incident his label has made an announcement that he is leaving the group.

 

دلم میخواد یهو از خواب بلند شم و ببینم که این فقط یه کابوسه...

ببینم که هنوز ویکتن 7 نفره ـست...

ببینم که هوچان با اعضا و خوشه و داره میخنده...

ولی زهی خیال باطل!!!

چانا... تو هیچکار اشتباه نکردی... و نباید بخاطرش تقاص پس بدی...

لطفا هرجا که هستی... چه با ویکتن چه بدون ویکتن... چه با الیس چه بدون الیس... خوشحال باش و سالم بمون...

فقط میخوام بدونی که تو خیلی برام با ارزشی دایناسور کوچولوی من :)

دوستت دارم :)

 

+ هوچانمو بهم برگردونین... لطفا...

++ فقط بهم بگین من چجوری بعد از رفتن هوچان از ویکتن، عین آدم به آهنگاشون گوش کنم...؟!؟!

+++ دارم گریه میکنم...

۲۶ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

به کمکاتون احتیاج دارم *-*

به vpn برای لپتاپ احتیاج دارم که خوب کار کنه و اوکی باشه کلا

نه hoxx vpn کار میکنه نه hotspot shield و نه cloudfare

معرفی کنین توروخدا TT

 

- موقت -

۱۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
دنیایی برای آرامش یه دختر که زندگیش رو توی خنده های 9 پسر کره ای به اسم "استری کیدز" میبینه؛
دنیایی برای راحت بودن یه دختر که انیمه به جای اکسیژن استشمام میکنه؛
دنیایی برای خوشحال بودن یه دختر که فیکشن خوندن و نوشتن مثل خون توی رگ هاشه؛
دنیایی برای یه دختر که بتونه خودش باشه و خودش بمونه؛
دنیایی برای یه دختر که خودش رو درون استری کیدز میبینه؛
دنیایی برای یه دختر که تلپاتی خاصی با اون 9 تا پسر داره؛
یه دنیای آبی رنگ که صدای موج های دریا ازش شنیده میشه؛
صدای موسیقی های راک N.Flying، The Rose، Onewe ، LUCY و Xdinary Heroes و Day6 ملودی آرامش بخش این دختره؛
آرامشی که منبعش صدای دریا و پسر های توی این دنیای آبی عه؛
فردای من آبی رنگه:)💙

ʙɪʀᴛʜ ᴅᴀᴛᴇ: ᴀᴜɢᴜꜱᴛ 8ᴛʜ 2021
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان