بلههه امروز سومین امتحانم بود. مطالعات زهرماعی (زهرمار + اجتماعی) 12 درس بود و رسما سر خوندش پاره شدم ولی خب ... خوندم و آرهههه *-*
امروز یه ربع زودتر پاشدم (مَوَریک آخجووون) یعنی شیش و ربع! نشستم دوباره 12 درسو مرور کردم مخصوصا (بک این د گیم سان ....آیم ا آیم ا موریکک) 6 درس دومو. دیگه ما درسمونو خوندیم و صبحانه نوش جان نمودیم. (فاک یو جویون🙂) بعد رفتم صورتمو بشورم و مسواک بزنم که ... یهو ارور زد معدم @-@ گلاب به روتوووون هرچی خوردم اومد بالا ._. کلا معده من مشکل داره توی هضم و اینا مخصوصا غلات! به این دلیل من ماکارونی نمیتونم بخورم چون اتفاق امروز صبح میوفته:″) هیچی دیگه بگذریم. من لباسمو پوشیدم و با مامانم زدیم بیرون! (یه پلی لیست اسکیز دانلود کردم، اولین آهنگش دونت وانت تو اکنالجه...امیدوارم پلی لیست زیبایی باشه:″) بعد من داشتم حاضر میشدم، داشتم آهنگ میخوندم. حالا چی؟ یو گات استولن مای هارت اوه نور لت ایت گوو~ د فیلز توایس!! بعد ساعت 7 صبح بود من اینطوری بودم: وانا بی د گود کید آها... بلا بلا بلا... وی آبوت تو پینت د تاون لاتاتاتاتاتا پینت د تاون لاتاتاتاتا پینت د تاون لاتاتاتاتاتا یو کنت استاپ آس جاست وی اورین مُمجور بقیشو یادم نمیاد! ساعت هفت صبححح پینت د تاون لوناااااا !!
بعد توی راه مدرسه هم باز د فیلز توی گوشم پلی شد، بعد مامانم داشت حرف میزدم باهام من اینطوری بودم: آی ویل نور میک یو لونلی یو آلویز بی بی ساید می... آی ویل نور میک یو لونلی نو وا هامگه ... کاز آی~ لاو استی هی هی لاو استی هی هی لاو استی هی هی لاو استی~~″ اینگونه که اوضاع خیلی عجیب بودXDDD بعد دیگه رفتم تو حیاط مدرسه کیاناز رو پیدا کردم و رفتم پیشش و نشستم زر زر کردیم که یهو عسل از پشت اومد منو ترسوند ._. ازت نمیگذرم ._. بعدم رفتیم صف وایستادیم و هزار بار صلوات فرستادیم و هر هر خندیدیم. راستش دلم برای مسخره بازیام با رفیقام سر صف تنگ شده بود:″) نمیتونم اینو انکارش کنم واقعا... خیلی دلم تنگ شده بود براش:″))) بعد مدیر گفت که امروز دومین سالگرد سردار قاسم سلیمانی (پشمام._. کیبورد اسمشو پشت سر هم آورد ._.) عه بخاطر همین زیاد سر صف نگهتون نمیداریم...یه سرود ملی بخونید و برید.
بعد منو عسل و سوگل اینطوری بودیم: سرود ملی؟؟ سرود ملی چی بود من یادم رفتههه!!″ تا جایی که تونستیم همراهی کردیم و بعد رفتیم سر کلاسمون. هممون هم با ادبببببب!! ″گمشو برو تو کلاست بچ″ ″خفه شو″ ″عهه تو چه گوهی میخوری اینجا؟″ ″چه غلطی داشتی میکردی؟!″ آره دیگه... ._.
یه مراقب لاغرررررر مردنی اومد سر کلاسمون و برگه هارو دادو من توی 1 ربع اول امتحانو دادم ولی باید 1 ربع دیگه موندم سر کلاس:/ بعد یهو مدیر اومد تو و ناخن یکی از بچهارو دید که لاک داشت! (این...آهنگ سراچاعه...؟...)
مدیر: این چه ناخنایه؟ اومدید مدرسه بعد لاک میزنید؟ مگه اومدید عروسی؟
اونوقت منی که ناخنام بلنده آستینامو تا کجا آوردم جلو تا ناخنام معلوم نشه بعد مجبور بودم ادای سرد بودن دربیارم که مثلا سردمه و فلان. هیچی دیگه بعد برگمو دادم و رفتم بیرون و پیش مامانمو اینا. و تا 8 و 51 دقیقه مدرسه بودیم منتظر رومینا، ولی نیومد تا جایی که ما بودیم!! مام گفتیم ولمون کن سرده هوااا. با حدیثه و الینا و ماماناشون راه افتادیم و رفتیم سمت خونمووون!! (لیخسنسخسم این کدوم آهنگ اسکیز بووود؟؟؟ پشممم یادمهههه میشناسمش ولی نمیدونم چیهههههیتمسنسحسسمسخ عععهههه)
الانم مامانم خوابه ولی من میخوام ساب بزنممم (هیونلیکسسسسسمیمطمسحسمیحکییمحینژTTTTT) سووو قراره بیدار باشم و این یعنی بعد از ظهر میخوابم!! شنبه وقتی از امتحان ریاضی برگشتم خونه، از 10 خوابیدم تا 4 @--@ انقد چسبیییییید!!!! ولی زیاد خوابیدم اما چسبید!! امروزم بعد از ظهر احتمالا بخوابم الان ساب میخوام بزنم! آره دیگه اینطوری*-*
(اوکی ولی آهنگای سراچا یه آرامش خیلی خاص و غیر قابل توصیفی درونشه که من میتونم توش شنا کنم!! ولی نمیدونم این الان واقعا آهنگ سراچاعه یا نه ولی خیلی میخوره آهنگ سراچا باشه!!)
راستی اوما ایمی پست قبلیو ببین اگر ندیدیش *-*
❤️lovestay#
+ باز باشه کامنتا یا نه؟ نمید ._.